امروز: جمعه 10 فروردین 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
بلوک کد اختصاصی

روش تحقیق نقش والدین در تحصیل فرزندان

روش تحقیق نقش والدین در تحصیل فرزندان دسته: روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید: 1 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 45 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 45

منظور از اختلالات شخصیت، الگوهایی از رفتار غیر انطباقی است به طوری كه هنگامی ویژگیهای شخصیت چنان انعطاف ناپذیر و غیر انطباقی شوند كه كاركرد فرد را به میزان چشمگیری مختل كنند، در این صورت به اختلالهای شخصیت تبدل می شوند

قیمت فایل فقط 19,500 تومان

خرید

نقش والدین در تحصیل فرزندان

مقدمه:

   منظور از اختلالات شخصیت، الگوهایی از رفتار غیر انطباقی است. به طوری كه هنگامی ویژگیهای شخصیت چنان انعطاف ناپذیر و غیر انطباقی شوند كه كاركرد فرد را به میزان چشمگیری مختل كنند، در این صورت به اختلالهای شخصیت تبدل می شوند.

اختلالات شخصیت در واقع شیوه های نامناسب برای حل مسئله و كنار آمدن با فشار روانی هستند كه اغلب در اوایل نوجوانی بروز می كنند و در سراسر بزرگسالی ادامه می یابند.

 افراد مبتلا به اختلالات شخصیت معمولا ناراحتی یا اضطرابی احساس نمی كنند، انگیزشی برای تغییر رفتار خود نشان نمی دهند و برخلاف افراد اسكیزوفرنیایی تماس خود را با واقعیت از دست نمی دهند و نابسامانی چشمگیری در رفتارشان مشاهده نمی شود.

در III DSM از 12 نوع اختلالات شخصیت یاد شده است كه یكی ازآنها اختلال شخصیت ضد اجتماعی است كه در این پژوهش مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

افرادی كه به اختلال شخصیت ضد اجتماعی مبتلا هستند فاقد حس مسئولیت و درك اخلاقی هستند و توجهی به دیگران ندارند. رفتار آنها كم و بیش زیر سلطه نیازهای خود آنان است و به عبارت دیگر آنها فاقد وجدان هستند.

اختلال شخصیت ضد اجتماعی الگوی رفتاری خاصی است مشخص با شرارت، اعمال ضد اجتماعی، جنایی كه در كودكی و اوایل نوجوانی شروع می شود و منجر به اختلالات شدید در خیلی از زمینه های زندگی مثل روابط خانوادگی، تحصیل، شغل، خدمت سربازی و ازدواج می گردد.

علام اساسی این اختلال عبارتند از: بی قراری، میدان توجه كوچك، نزاعهای مكرر كه اغلب منجر به درگیری با افراد دیگر می شود، سابقه تحصیلی خراب، فرار از منزل، سابقه شغلی ناموفق، درگیری با پلیس، دروغگویی، هرزگی، بی مبالاتی در رفتار جنسی، همجنس خواهی، عدم احساس گناه، فقدان محبت، اضطراب، عدم وجود شرم و حیا و غیره.

شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی میان نوجوانان بسیار دیده می شود. زیرا دوره نوجوانی مرحله حساسی از رشد یك انسان است و دوره نوجوانی در میان دوران رشد انسان، یكی از حقایق قطعی و غیر قابل سوال می باشد.

   همانطور كه در هر دوره جبر تاریخ جوی بوجود می آورد كه باعث ظهور بعضی افراد می گردد، حوادث فرهنگی و اجتماعی نیز نوجوانی را به عنوان یك مرحله قطعی و مشخص در رشد انسان بوجود آورده است كه زمینه ای است برای مطالعات وسیع.

 اهداف تحقیق:

هدف از این تحقیق این است كه بدانیم آیا از نظر زمینه های رفتاری و روانی وشخصیتی میان نوجوانان والد دار و بدون والد تفاوتی وجود دارد یا خیر؟

هدف دیگر این است كه میزان شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی را میان نوجوانان والد دار و بدون والد تعیین كنیم.

هدف دیگر این است كه در صورت مشخص شدن تفاوتها، نتایج در اختیار موسسات و كسانی كه در كار تعلیم و تربیت و آموزش نوجوانان هستند، قرار بگیرد تا گامی موثر باشد در تدوین برنامه های منظم برای رفع مسائل و مشكلاتی كه ممكن است در میان نوجوانان وجود داشته باشد.

تعریف اصطلاحات عمومی:

شخصیت: این اصطلاح را می توان تمامی سیستم تمایلات نسبتاً پایدار روانی و جسمی هر فرد تعریف نمود. تمایلاتی كه نحوه تطابق وی را نسبت به محیط روانی- اجتماعی و مادی معین می سازد. (پورافكاری، 1321، ص 1106)

اختلالات شخصیت: این اختلالات به صورت الگوهای ناسازگارانه، انعطاف ناپذیر بسیار عمیق و با ثبات در درك و برخورد با محیط و خود فرد تظاهر می كنند. (همان منبع، ص 1107)

اختلال شخصیت ضد اجتماعی: این اختلال با اعمال جامعه ستیزانه و جنایی مستمر مشخص است اما معادل جنایتكاری نیست بلكه ناتوانی برای تطابق با موازین اجتماعی است كه شامل بسیاری از وجوه رشد نوجوانی و جوانی بیمار می گردد. (همان منبع، ص 91)

چكیده پژوهش:

موضوع این پژوهش بررسی اختلال شخصیت ضد اجتماعی میان نوجوانان والد دار و بدون والد است. همانطور كه می دانیم نوجوانی یكی از مراحل حساس دوران زندگی هر فرد محسوب می شود كه مهمترین و اثرگذارترین جریانات در این دوره حساس اتفاق می افتد كه ممكن است زندگی یك فرد را تحت شعاع قرار دهد. در این پژوهش ابتدا به بررسی دوره حساس نوجوانی پرداخته شده است و رابطه میان نوجوان و خانواده بررسی شده و مشكلات دوره نوجوانی نیز بررسی شده است.

بعد از بررسی دوره نوجوانی، بزهكاری، علل آن و دیدگاه هایی در مورد بزهكاری بررسی شده است و عواملی كه می تواند نوجوان را به سوی بزهكاری بكشاند.

اختلال شخصیت ضد اجتماعی، یكی از اساسی ترین مشكلاتی است كه ممكن است یك نوجوان به آن مبتلا شود. اختلال شخصیت ضد اجتماعی، علائمی نظیر، بی احساسی مزمن، دروغگویی، دزدی، كلاهبرداری، انحرافات جنسی و غیره مشخص می شود كه در این پژوهش به طور مفصل به آن پرداخته شده است.

در این پژوهش دو فرضیه مطرح شده است كه میزان اختلل شخصیت ضد اجتماعی را میان نوجوانان تعیین می كند. برای اثبات فرضیه ها از پرسشنامه 71 سوالی mmpi یا مینه سوتا استفاده شده است كه سوالات مربوطه به آیتم اختلاف شخصیت ضد اجتماعی (pd) كه شامل 19 سوال بوده است، انتخاب شده و در اختیار نوجوان دختر پایه اول دبیرستان گذاشته شده است كه نیمی از آنها دارای والد و سرپرست و نیمی دیگر بدون والد و سرپرست بوده اند. داده های به دست آمده از پرسشنامه با روش t استیودنت محاسبه شده اند و با t جدول در سطح 05/0 و با درجه آزادی بی نهایت مقایسه شده است و نتیجه اینكه t به دست آمده از t جدول كوچكتر شده یعنی فرضیه ما در این پژوهش رد شده است یعنی تفاوت معنی داری میان میانگین های دو گروه وجود ندارد.

تاریخچة نوجوانی:

برای قرن ها این تفكر وجود داشت كه به محض اینكه كودكان به سنین 6 یا 7 سالگی می رسند می توانند مسئولیت های بزرگسالان را تقبل كنند و وارد بازار كار شوند. به غیر از قشر محدود ثروتمند، كودكان همراه بزرگسالان در مزارع و معادن كار می كردند و در میان جنگ حاضر می شدند. با صنعتی شدن جوامع از سپیده صبح تا شام در كارخانجات كار می كردند. تقریباً از 150 سال قبل دوران كودكی به رسمیت شناخته شد كه توجه به حقوق كودك، روانشناسی كودك و اجباری شدن تحصیلات از نتایج آن است. شرایط اجتماعی و اقتصادی، پیشرفت تكنولوژی، پیدایش رشته های تعدد تحصیلی و تخصصهای جدید و طولانی شدن دوران تحصیلات در ابتدای قرن بیستم زمینه ای را ایجاد كرد كه باعث شد به دوره نوجوانی توجه خاصی شود.

در اوایل قرن بیستم استانلی هال، به سبب تخصص و خصوصیات شخصی خود نخستین تئوریسین دوره نوجوانی گردید. استانلی هال (1924-1848) اولین دكترای روانشناسی را در امریكا كسب كرد و اولین روانشناسی است كه روانشناسی بلوغ و نوجوانی را مطرح كرده است و دوره نوجوانی را به عنوان یك مرحله مشخص از رشد انسان تلقی كرده است و در مطالعات خود از روش های علمی استفاده كرده است وی اولین فردی بود كه از روش پرسشنامه برای كسب اطلاعات عینی استفاده كرده است. به عقیده هال نوجوانی مرحله ای است كه شخص تمام مراحل قبلی رشد را برای بار دوم در سطح پیچیده تری تجربه می كند. به عبارت دیگر موجود زنده در طول حیات مراحلی مشابه تاریخ تحول انسانی را طی می كند. با شروع نوجوانی در حدود چهارده سالگی سلسله اعمال جدیدی امكان پذیر می شود كه هال آنرا «تولد دوباره» خواند. هال معتقد است كه رشد انسان براساس برنامه از قبل تعیین شده و تحت تاثیر عوامل فیزیولوژیكی صورت می گیرد و تاثیر عوامل اجتماعی و محیطی را در این مورد كمتر می داند. وی معتقد است كه نوجوانی مرحله خاصی در رشد است كه قبلا از نظر روانشناسی و اجتماع نادیه گرفته شده بود. هال اصطلاح طوفان و فشار را در نوجوانی به كاربرد و معتقد بود كه در این دوره وجود طوفان و فشار اجتناب ناپذیر می باشد (اكبرزاده، 1376، ص 4).

تعبیر نوجوانی به عنوان یك مرحله بحرانی، در اصل از فلاسفه یونانی، بخصوص ارسطو گرفته شده است اما كسی كه برای اولین بار به شكل شایان توجهی بلوغ و بحران را بحران به طوفان، در آن یك انقلاب و زایش دوباره می بیند. (احدی و محسنی، 1322، ص 14).

فروید، معتقد بود مراحل رشد روانی-جنسی تابع وراثت و عوامل ژنتیكی می باشد. این تكامل نسبتاً مستقل از عوامل محیطی صورت می گیرد. بهترین مثال، عقده ادیپ است كه آن را در همه جا و همه زمان ها یكسان می داند. فروید نز نوجوانی را به عنوان یك مرحله الزاماً سخت و طوفانی تلقی می نماید عقاید وی مطابق با نظریه رشد داخلی می باشد. (اكبرزاده، 1376، ص 5)

مارگارت مید (1978-1901) بر روی افراد یك جزیره دور افتاده اقیانوس آرام مطالعاتی انجام داد، و نظریه متفاوتی را مطرح كرد. وی جریان رشد را بین مردم قبایل جزایر ساموآ آرام و بدون فشار یافت. (اكبرزاده 1376، ص 5) روت بندیكت، بر روی اجتماعات زیادی مطالعه نمود. وی این طور نتیجه گیری كرد كه مشكل اصلی نوجوانی، عدم مداومت و ناهماهنگی در اجتماعی شدن به عنوان بزرگسالان می باشد. منظور وی از مداومت و ناهماهنگی لزوم یادگیری یك سری رفتارها، نقشها و گرایش های متفاوتی می باشد كه برای بزرگسال شدن لازم است و با آنچه فرد در كودكی یاد گرفته است تفاوت دارد (همان منبع، ص 6).

آلبرت بندورا، یكی از معروفترین روانشناسان، معتقد است، نوجوانی زمان طوفان و فشار اجتناب ناپذیر نمی باشد. در این دوره كه امكان دارد مشكلات حقیقی نیز وجود داشته باشند. هر نوع مشكلی را باید به عنوان نتیجه تجارب محیطی در نظر گرفت، نه بعنوان نتیجه یك دوره سخت و اجتناب ناپذیر در رشد بشر (همان منبع، ص 7).

نوجوانی:

نوجوانی به دوره ای اطلاق می شود كه دوره‌ای انتقالی میان كودكی و بزرگسالی است. این دوره ابتدا با اجباری شدن آموزش رسمی، توسعه صنایع و رهایی كودكان و نوجوانان از كار كردن در مزارع و كارخانجات رسمیت یافت و در قرن بیستم در كشورهای صنعتی اهمیت ویژه ای پیدا كرد. مفهوم نوجوانی و تجارب مربوط به آن در فرهنگ‌های مختلف شكل های متفاوتی دارد. مثلا در جوامع دور افتاده ورود به بزرگسالی با تشریفات خاص و گاهی دردناك همراه است. (احدی و جمهری، 1378، ص 81).

   مرحله نوجوانی دوره ای است كه در آن فرد، دارای جنبه های افراطی و اغراق آمیز در سلوك و رفتار خود می باشد و از مشخصات آن طوفان و فشار هیجانی است. ابتدا این تغییرات را جسمانی می دانستند ولی به تدریج روشن شد كه رفتار دوره بلوغ بیش از آنكه ناشی از تغییرات جسمانی باشد تحت تاثیر عوامل محیطی قرار دارد. (احمدی، 1374، ص 15)

تعریف دیگری نیز از نوجوانی به عنوان یك دوره بحرانی معمول شده است كه حاصل پژوهشهای استرن و سایر روانشاسان آلمانی است. به نظر آنان، نوجوانی زمان كشف و آگاهی از ارزش های فرهنگی و معنوی است. به دلیل عدم تكامل شخصیتی و عدم تكامل شكل گیری نگرش شخصی نوجوان نسبت به زندگی، كشمكش ها و تعارض‌های ناشی از این آگاهی، دوره و حالتی منقلب و بحرانی را برای نوجوان به وجود می آورد. (احدی و محسنی. 1322.ص 15)

در جوامع صنعتی انتظار نمی رود كه كودكان در كارهای تولیدی جامعه شركت كنند و یا عهده دار مسئولیت های اجتماعی باشند. و با پایان كودكی نقش فرهنگی آنها دگرگون می شود. یعنی، كودكان در این جوامع با ورود به دوره نوجوانی، باید آموخته های كودكی را كنار بگذارند و نقش های جدیدی ایفا كند. این مسأله حتی در مورد نقش جنسی مصداق دارد، چرا كه در برخی از  جوامع، كودكان رفتار جنسی را نه تنها می آموزند، بلكه در این زمینه مورد تشویق قرار می گیرند. ولی در جوامع غربی كودكان چنین مجوزی ندارند و با شروع نوجوانی، بی درنگ باید نقش جنسی متناسب با فرهنگ خود را فرا بگیرند و در این حال، از محدوده خاصی خارج نشوند. (احدی، جمهری. 1378. ص 80).

 نوجوانی با تغییرات بیولوژیكی آغاز می شود. این تغییرات در دختران از 9 تا 12 سالگی و در پسران از 11 تا 13 سالگی بروز می كند. این تغییرات بیولوژیكی با افزایش وزن وقد به طور ناگهانی بروز می كند. رشد سریع بدنی در این دوره تحت تاثیر هورمونهای غدد درون ریز، مخصوصا غده هیپوفیز قرار دارد. رشد بدنی 3 تا 4 سال طول می كشد و اوج آن در دختران 12 سالگی و  در پسران 14 سالگی است. در طی این دوره 15 تا 20 سانتی متر بر قد و 20 تا 25 كیلوگرم بر وزن یك نوجوان افزوده می شود (احمدی.1374.ص 18)

تمام نوجوانان جهان تجربه ای كم و بیش مشترك دارند و آن عبارت است از تغییراتی كه همزمان به رشد سریع قد و وزن (همانطور كه یادآور شدیم)، قیافه ظاهری و نهایتاً بلوغ جنسی آنها منجر می شود و در ادامه بحث ابتدا تعریفی از بلوغ ارائه می دهیم، بلوغ مرحله ای از زندگی است كه طی آن فرد به تكامل جنسی می رسد و درنتیجه از قابلیت تولید مثل برخوردار می شود. (احدی و جمهری. 1378. ص 84).

نوجوان و خانواده:

ماهیت روابط خانوادگی در دوران نوجوانی كیفیت خاصی پیدا می كند. در دنیای معاصر، وقتی از نوجوان و خانواده وی صحبت می شود تصویر بخصوصی در ذهن اكثر مردم تداعی می شود. عده ای معتقدند كه بخش عمده ای از تعارض میان والدین و نوجوان ناشی از مفهوم شكاف نسل[1] است. شكاف نسل یعنی اختلاف عمیق میان ارزش ها و نگرش های دو نسل مختلف. بدیهی است كه نوجوان و والدین میانسال، ارزش های مشابهی ندارند، تفاوت میان دو نظام ارزشی تا حدود زیادی به سن آنها مربوط می شود. طبیعی است كه یك نوجوان بیشتر به آینده خود فكر می كند، در حالی كه والدین میانسال درگیر حل و فصل مشكلات جاری و ملموستر زندگی هستند. نوجوانان آینده ای آرمانی را تجسم می كنند، در حالی كه والدین با مشكلات واقعی زندگی دست به گریبان هستند. شكاف نسل گاهی ممكن است ذهنیت هر دو نسل را تحت تاثیر قرار دهد، مثلا به علت تحولات چشمگیر فرهنگی، اجتماعی و صنعتی نوجوانان امروزی آزادی خواهترند و برای حقوق فردی و اجتماعی، از جمله نقش زن اقلیت‌های نژادی ارزش بیشتری قائلند. قابل ذكر است كه از بسیاری جهات نوجوان ها و والدین شان شبیه به هم می اندیشند. برخی از تحقیقات نشان داده است كه بسیاری از نوجوانان در مورد رشته تحصیلی و انتخاب در حالی كه در مورد طرز پوشش، نوع سرگرمی های اجتماعی، زبان محاوره ای و انتخاب سبك موسیقی عمدتاً از همسالان تبعیت می كنند. با وجودی كه گهگاه در مورد همین مسایل سلیقه‌ای و به ظاهر پیش پا افتاده اختلاف میان آنها بالا می گیرد، ولی در مورد مسائل عمده تر زندگی میان آنها شباهت فكری و ارزشی بیشتری وجود دارد (سلیگمن، كارول. ك و همكاران. 1991. ص 450).

گاهی گفته می شود كه اكثر نوجوانان مایل نیستند كه وقت خود را در كنار والدین سپری كنند و تمایل شدیدی به معاشرت با همسالان خود دارند. به همین دلیل آنها به تدریج از والدین خود فاصله می گیرند و برای آنها ارزش و احترام لازم قائل نیستند. یافته های اخیر نشان می دهد كه این نوع طرز تلقی تا حدودی غیر منصفانه و حتی غیر منطقی است، چرا كه برخلاف باور بعضی از مردم، بسیاری از نوجوانان به والدین خود دلبستگی عمیقی دارند. (همان منبع، ص 449).

برخی از روانشناسان معتقدند كه خودمختاری نوجوان دو جنبه دارد: خودمختاری هیجانی[2] و خودمختاری رفتاری[3]. برای رسیدن به خودختاری هیجانی، نوجوان باید به تدریج به عواطف خود متكی و از میزان نیاز او به تایید و حمایت والدین و بزرگسالان كاسته شود. خود مختاری رفتاری مستلزم این است كه نوجوان امور زندگی خود را شخصاً به عهده و درباره مسائل جاری زندگی تصمیم‌گیری كند. بدیهی است كه وقتی نیاز به خودمختاری در هم دو جنبه بیشتر شود، تعارض میان نوجوان و والدین افزایش می یابد. مثلا، استاین برگ در یك تحقیق نتیجه گرفت كه پسران نوجوانی كه در روابط خانوادگی ابراز وجود بیشتری می كنند، با والدین خود نیز بحث و جدل بیشتری دارند. (همان منبع. ص 450).

طبقه بندی مشكلات نوجوانان:

دوره نوجوانی یكی از بحرانی ترین دوران زندگی فرد است. یعنی گذشتن از مرز كودكی و وارد شدن به مرحله جدیدی است. ورود به نوجوانی فرد را با مشكلات فراوانی دست به گریبان می سازد. بررسی این مشكلات مستلزم بررسی همه جانبه نسلی است كه در حال دگرگونی عمیق شخصیتی است و برای سازگاری از هیچ تلاش دریغ نمی كند. می توان مشكلات نوجوانان را به 5 دسته زیر تقسیم كرد: 1) اختلال در تصویر بدنی 2) بحران خودشناسی 3) مشكل اجتماعی شدن 4) مسائل جنسی 5) بیماری های روانی (اشكوری. 1375. ص 3).

با انجام چند تحقیق در زمینه مشكلات نوجوانان ایرانی، مسائل آنها به صورت زیر طبقه بندی شده است:

1) دشواری های مالی 2) دشواری های تحصیلی 3) دشواری های ناشی از تعارضات گذشته و حال 4) دشواری‌های ناشی از مناسبات خانوادگی 5) دشواری های ناشی از تمایلات جنسی 6) اعتیاد نوجوانان 7) دشواری ایام فراغت 8) اضطراب ها و نگرانی ها (پژوهش هایی درباره نسل جوان، انجمن اولیا و مربیان. شماره 5. ص 25)

با جمع بندی مشكلاتی كه در دوره نوجوانی مطرح است می توان مشكلات آنها را به صورت زیر تقسیم و طبقه بندی كرد:

1) بحران بلوغ و مسائل ناشی از تحولات آن 2) بحران هویت و سردرگمی نوجوانان 3) مشكل مناسبات و روابط نوجوانان با والدین وهمسالان 4) تحول ارزش ها در نوجوانان 5) مشكلات تحصیلی 6) مشكلات مالی و شغلی 7) مشكلات اوقات فراغت 8) مشكلات جنسی 9) بزهكاری ها 10) اعتیاد 11) مشكلات ناشی از معلولیت و نقایص بدنی 12) مشكلات ناشی از بیماری های روانی. (احمدی. 1374. ص 5)

قیمت فایل فقط 19,500 تومان

خرید

برچسب ها : نقش والدین در تحصیل فرزندان , اختلال شخصیت ضد اجتماعی , تاریخچه نوجوانی

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر